پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
راما| 16 چند روز قبل
نه، به این دختر دمدمی مزاج نگاه کن! پدربزرگ برایش این و آن را می آورد و فلفل می خواهد! پیرمرد اندروید نیست او نمی تواند مقاومت کند. حتی دیک کوتاه هم او را اذیت نمی کند، عوضی آن را کامل می بلعد. ظاهرا او اولین کسی نیست که از دهان او مانند بیدمشک استفاده می کند.
پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
نه، به این دختر دمدمی مزاج نگاه کن! پدربزرگ برایش این و آن را می آورد و فلفل می خواهد! پیرمرد اندروید نیست او نمی تواند مقاومت کند. حتی دیک کوتاه هم او را اذیت نمی کند، عوضی آن را کامل می بلعد. ظاهرا او اولین کسی نیست که از دهان او مانند بیدمشک استفاده می کند.